3شنبه

ساخت وبلاگ
دیشب مامانم داشت قصه زندگی آبا (مادربزرگ مامانم) رو برام تعریف میکرد، خیلی جالب بود؛ پدر آبا چرخچی (با ارابه و اسب از یه شهری به شهر دیگه جنس میبرن) بوده. اهل قینر (روستای پدری مامان) بوده و ازدواج کرده بود و دو تا دختر هم داشت. فک کنم تو بحبوحه جنگ 3شنبه...ادامه مطلب
ما را در سایت 3شنبه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : harchi2begi بازدید : 57 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 16:40

امروز شام دعوت بودیم خونه اکرم خالا... دیگه حتی تو صمیمی ترین جمع های خانوادگی هم حرفی برای گفتن ندارم.دیگه فکر کنم کاملا افسرده شدم. یه گوشه میشینم. میشنوم ولی حرفم نمیاد. میخندم ولی لحظه ای. همش تو دلم دارم گریه میکنم. همه نشستن دارن میگن و میخندن 3شنبه...ادامه مطلب
ما را در سایت 3شنبه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : harchi2begi بازدید : 63 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 16:40

امروز بعد کلی خستگی و کار زهرا بهم پیام داد که بریم بیرون رفتم دانشگاه تا باهم بریمتو دلم میگفتم که یه چیزی میخواد بگه بهم رفتیم کافه پستو تو گیشا دوس داشتم اولین کافه دوتاییمون رو بریم کافه خودمون ولی دیگه به اصرارش رفتیم اونجا با چشمهای پر از اشک و 3شنبه...ادامه مطلب
ما را در سایت 3شنبه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : harchi2begi بازدید : 50 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 16:40

زهرای عزیزم

در دریای متلاطم فردا

مراقب ساحل آرام چشمانت باش

تا به هیچ طوفانی نیاشوبد...

"و ان یکاد" کافی نیست!

باید برای چشمانت "آیه الکرسی" بخوانم...

- کارت پستالی که قبل رفتن زهرا به اروپا بهش دادم، با خودش برد هم اروپا، ولی ...

3شنبه...
ما را در سایت 3شنبه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : harchi2begi بازدید : 61 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 16:40

دیروز همینجوری الکی به الهه گفتم فردا بعد کار بریم بیرون، خیلی الکی و بدون صحبت جدی، یجوریکه اصلا نمیشد دعوت به بیرون رفتن تلقی‌ش کرد. ولی خب، امروز طرفای ظهر بهم پیام داد که من یخورده خستم میشه بمونه برای بعد؟ که منم دو تا ایموجی نگاه کج فرستادم برا 3شنبه...ادامه مطلب
ما را در سایت 3شنبه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : harchi2begi بازدید : 64 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 16:40

یه حسی دارم که سالی که گذشت (1398) بدترین سال زندگیم بوده. انقدری اتفاق تو این یه ساله افتاده که نمیتونم حتی همش رو یجا تو ذهنم بیارم. هم برای کل جامعه اتفاقای بدی افتاد و هم برای خودم به شخصه. تا جاییکه یادم میاد (فک کنم قبلا گفته بودم که ذهن آشفته 3شنبه...ادامه مطلب
ما را در سایت 3شنبه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : harchi2begi بازدید : 51 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 16:40

-         با مادرم تو مطب دکتر افخم‌نیا نشسته‌بودیم، شبکه یک یه برنامه داشت که توش یه راننده تاکسی داشت در مورد سختی‌های زندگی و کارش صحبت می‌کرد، یه لحظه زیر چشمی به دستای مادرم نگاه کردم. وای که آتیش گرفتم اون لحظه، اصلا بغض راه گلوم رو گرفت، دستای 3شنبه...ادامه مطلب
ما را در سایت 3شنبه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : harchi2begi بازدید : 93 تاريخ : پنجشنبه 18 آبان 1396 ساعت: 6:16

حس غریبی داشتم وقت خداحافظی از خانواده و زادگاه زیبایم تبریز؛ از یک طرف غم جدایی داشتم و از طرف دیگر ذوق چندباره‌ی تهران دیگه به این نتیجه رسیدم که هنوزم هم بعد از سه سال به دوری و غربت عادت نکردم، نمیدانم شاید نباید هم عادت بکنم! حضورهای گاه و بیگاه 3شنبه...ادامه مطلب
ما را در سایت 3شنبه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : harchi2begi بازدید : 93 تاريخ : پنجشنبه 18 آبان 1396 ساعت: 6:16

  به نام خدا   ابله نباشیم! اگر همین الان به شما بگن که کل کره زمین رو از آدم خالی می‌کنیم و کل ثروت و امکانات دنیا رو می‌دیم به شما، و شما هر کاری دوست داری انجام بده توش، چی کارا می‌کنید؟! ردینگتون میگه یک آدم عاقل از یک سوال احمقانه، چیزای بیشتری 3شنبه...ادامه مطلب
ما را در سایت 3شنبه دنبال می کنید

برچسب : نویسندگی, نویسنده : harchi2begi بازدید : 115 تاريخ : پنجشنبه 18 آبان 1396 ساعت: 6:16

تازگیا به این نتیجه رسیدم که کلا انتظاراتم از خودم با توانایی ها و استعداد هام نمیخونه برای مثال من آدمی به شدت خجالتی هستم و حتی تو جمع دو نفره وقتی صحبت میکنم با یکی مخصوصا اگه دختر باشه زمینو نگاه میکنم و نمیتونم به چشماش و صورتش نگاه کنم بعد مثلا 3شنبه...ادامه مطلب
ما را در سایت 3شنبه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : harchi2begi بازدید : 84 تاريخ : پنجشنبه 18 آبان 1396 ساعت: 6:16